|
!♥ ♪ قافيه‌هاي دلتنگي♥ ♪ |
||
 ♥my menU♥
حمل ماینر از چین به ایران 3 اسفند 1392 2 اسفند 1392 7 آذر 1392 5 آذر 1392 1 ارديبهشت 1392 7 فروردين 1392 7 اسفند 1391 6 اسفند 1391 4 اسفند 1391 3 اسفند 1391 2 اسفند 1391 1 اسفند 1391 7 بهمن 1391 6 بهمن 1391 5 بهمن 1391 4 بهمن 1391 3 دی 1391 2 دی 1391 6 آذر 1391 4 آذر 1391 3 آذر 1391 6 آبان 1391 5 آبان 1391 2 آبان 1391 1 آبان 1391 7 مهر 1391 5 مهر 1391 4 مهر 1391 1 مهر 1391 7 شهريور 1391 ♥,,,,اتاق عمل 892 زابل واقع در زهک,,,, ♥..تــــــنهاترین بغض تنهایی من.. ♥✖✖آرامیس✖✖ ♥**عطر تنت** ♥××همه چیز دانلود×× ♥ردیاب خودرو O/ RSS Ðe$igNER
|
دائم از این همه آزار دلم می گیرد دیگر از واژۀ دیدار دلم می گیرد کاش میشد که کمی پنجره میدیدم، گاه دارد از این همه دیوار دلم می گیرد گر چه من نام ترا ورد زبانم کردم باز هم بین دو تکرار دلم می گیرد
من که هر ثانیه صد بار دلم می گیرد دوست دارم که تو نشنیده بگیری، اما دارد از دست تو انگار دلم می گیرد
آسمان، حال وهوای دل تو ابری نیست؟
پروانه چو بر روی تو بنشست دلم ریخت
چون باد به گیسوی تو زد دست دلم ریخت
من عکس تو را بر رخ آن ماه کشیدم چون شب به گل روی تو دل بست دلم ریخت دیشب به تو گفتم که مرا جز تو کسی نیست گفتی که مرا جز تو کسی هست دلم ریخت گفتی که تو را با نگهی مست کنم مست پیمان بشکستی نشدم مست دلم ریخت من قصه ی خود را به گل آینه گفتم وقتی که چو من آینه بشکست دلم ریخت پروانه ی دشت آینه دار گل ما بود چون از سر گلبرگ چمن رست دلم ریخت
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت چون رمیدنهای آهو ناز کردن های او دشت چشمان مرا حالی به حالی کرد و رفت ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت عقده در دل داشت روی خاک خالی کرد و رفت آرزویم با تو بودن بود کوشیدم ولی واقعیت را به من تقدیر حالـــــــــــی کرد و رفت
در شب تارت چراغ کوچه هایت نیستم
بی سبب دل خوش نکن من خاک پایت نیستم این چنین با چشم حیران زل نزن بر کوله ام رخت بر می بندم از فردا برایت نیستم زخم پشتم می کشد تیر و هنوزم تازه است صحبت از یاری نکن من آشنایت نیستم ناله از خاموشی ی این خانه بی من می کنی؟ ضبط روشن کن ! بخوان ! دیگر صدایت نیستم! می کنی از من سوالی: عاشقم هستی هنوز؟ خوش خیالی ! این یکی را بی نهایت نیستم! از همان روزی که دیدم رفته ای با دیگران در خودم دیدم که دیگر در هوایت نیستم توبه ی گرگ است مرگ آخر نگو من را ببخش توبه هم گیرم کنی من که خدایت نیستم
"سیامک بنایی" کنار آشیانه تو آشیانه میکنم فضای خانه را پر از ترانه میکنم کسی میپرسد برای چه زنده ای؟ من برای زنده بودنم تورا بهانه میکنم .. کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی با تو میمانم رفتی و گفتی جا نبود من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو اما بالا نبود...
شکایت از چکنم؟؟؟ آنچه گذشت همچون پروانه ای بود که دستان مرا نمیخواست! گلهای پژمرده قلب مرا دوست نمیداشت.. آنچه گذشت عاشق زمان بود و رفتن.. رفتن و بهانه شدن .. رفتن ...راز شدن ....مردن ... مردن در نگاه آنکه بیشتر از همه در انتظار بازگشتش بودی !!! بودم ... دیدم با دیگری شادی ! رفتم !!! چگونه باور نکنم سکوت گویای تو را .... بذار این دنیا بدونه اگه کورم! اگه لنگم ! همه چیمو بی تو باختم بسوزه این دل تنگم.. بسوزه روزایی که هم واسه تو فرشته بودم .. همه خوبی ها رو من واسه تو نوشته بودم .. واسه تو آبی کشیدم تم وم خاطره هامو .. واسه تو خطی کشیدم تموم فاصله هارو.. اما تو ساده گذشتی از من و احساس آبیم.. تو خواستی ما نباشیم ما دیگه اینجا نتابیم.. چه غریبم با غم تو چه عجیب از من گذشتی .. نمیدونم به چه جرمی تو منو تنها گذاشتی؟! همه ی دنیا بدونه من واست کمم نذاشتم!!! نمیدونم چرا رفتی ازت انتظار نداشتم ... همیشه خیره به جادم هنوزم دلم به پاته ... چکنم با دل سادم ..که همیشه .چشم براته..
♥♥♥---------♥♥♥ صفحه قبل 1 ... 13 14 15 16 17 ... 19 صفحه بعد |
|
